جنایی

یک مرد جاه طلب با استعداد در دستکاری مردم با چند کلمه خوب انتخاب شده با یک روانپزشک زن که حتی از او خطرناک تر است ارتباط برقرار می کند.

زندگی یک افسر پلیس چینی-آمریکایی پس از شلیک تصادفی به یک مرد سیاهپوست بی گناه گره می خورد. او که با محاکمه روبرو می شود، در حالی که در دنیای پیچیده رسانه ها، عدالت، سیاست های نژادی و اخلاقیات خودش می گذرد، از گناه خود عبور می کند.

وقتی همسایه ای خوش تیپ در آن طرف خیابان نقل مکان می کند، آنا، زنی دلشکسته که هر روز برایش یکسان است، شروع به دیدن نور در انتهای تونل می کند. تا زمانی که او شاهد یک قتل وحشتناک باشد.

یک جوان F.B.I. کادت باید از یک قاتل آدم خوار زندانی و دستکاری کمک بگیرد تا به دستگیری قاتل زنجیره ای دیگر کمک کند، دیوانه ای که پوست قربانیانش را می کَنَد.

وقتی یک سرقت ساده جواهرات به طرز وحشتناکی اشتباه می شود، جنایتکاران بازمانده شروع به مشکوک شدن می کنند که یکی از آنها یک خبرچین پلیس است.

وقتی خواهرش کشته می شود و زندگی دوگانه او به عنوان یک مجری وب کم فاش می شود، گریس هشدارهای یک کارآگاه خونسرد را نادیده می گیرد و درگیر ماجرا می شود.

مرد زباله گردی به نام کلین که از گذشته خود عذاب می‌کشد، سعی در زندگی آرام و رستگاری می‌کند. اما به زودی خود را مجبور به آشتی با خشونت گذشته خود می بیند.

زمانی که سوفی گربه اسکی باز سابق نابینا در یک عمارت منزوی می نشیند، سه دزد به دنبال گاوصندوق پنهان می شوند. تنها دفاع سوفی، کهنه سرباز ارتش، کلی است. کلی به سوفی کمک می کند تا از خود در برابر مهاجمان دفاع کند تا زنده بماند.

هنگامی که پلیس در یکی از شهرهای آلمان نمی تواند یک قاتل کودک را دستگیر کند، جنایتکاران دیگر به شکار انسان می پیوندند.

دو کارآگاه، یک تازه کار و یک کهنه کار، یک قاتل زنجیره ای را شکار می کنند که از هفت گناه کبیره به عنوان انگیزه خود استفاده می کند.