خلاصه داستان : صحرا مشرقی پرستار بیمارستان روانی، مجرد و در آستانه میانسالی ست. داستان فیلم از جایی آغاز میشود که زن جوانی بنام نسیم که ظاهراً مشکل روانی پیدا کرده را شوهرش مسعود به تیمارستان جهت بستری میآورد، صحرا در همان ابتدا پی به مرموز بودن مسئله میبرد و اوضاع را تماماً غیرعادی میبیند او با مشاهده رفتارهای این زن به حقایقی عجیب از زندگی او دست میابد و ناخواسته درگیر زندگی آنها میشود و تصمیم میگیرد به او کمک کند اما...