فیلم دزدان خبابان جردن داستان سامی سه سوت و هوشنگ است که قصد سرقت از یک گاو صندوق را در خیابان جردن دارند و ماجراهای عجیب و غریبی برایشان پیش می آید و…

داستان دو جوان به نام لیلا و رضا را روایت میکند. لیلا و رضا در یک مراسم سنتی پخت شعله زرد با همدیگر آشنا شده و پس از مدتی ازدواج میکنند. با گذشت مدت زمانی رضا متوجه می شود که لیلا نمی تواند صاحب فرزند شود. لیلا به اصرار مادر رضا راضی به ازدواج دوم رضا می شود.

این فیلم روایتگر داستان دو دزد سالخورده کهنه کار است که پس از سال ها از زندان آزاد می شوند. پس از آزادی به امید گرفتن سهمشان از آخرین دزدی که سال ها قبل با همدستی یک زن انجام داده بودن به سراغ او می روند اما متوجه می شوند که تمامی پول رو او برای بازی در یک فیلم هزینه کرده است. پیرمرد ها بر خلاف میلشان دوباره مجبور به دزدی می شوند اما حالا دیگر از زمان آن ها خیلی سال گذشته و ابزار های الکترونیکی و جدید مانع از موفقیت آن ها می شود.

پیرمرد روستایی که عمیقاً عاشق گاو خود است برای مدتی به پایتخت می رود. در حالی که او آنجا است، گاو می میرد و حالا روستاییان از واکنش احتمالی او به آن هنگام بازگشت می ترسند.

روزنامه‌نگار معروفی که پس از دستگیری چند سالی بیکار بود، با تنها دخترش در ایران زندگی می‌کند. او همچنین یک روزنامه نگار است. مرگ یک نویسنده عشق قدیمی را از خارج باز می گرداند و او را وادار می کند دوباره بنویسد. این بار در مورد اقتصاد و مافیای آن. دخترش نیز سعی می کند از سیاست بنویسد. اما هر دو قربانی می شوند...

برفا و نادر همدیگر را ملاقات می‌کنند و با هم ازدواج می‌کنند، اما کم کم زندگی آنها به مرحله بحرانی می‌رسد.

"گورکن" داستان زنی 40 ساله به نام سوده شریف زادگان است که درست قبل از ازدواج دوم خود با حادثه ای عجیب روبرو می شود.

فیلم من داستان زنی به نام آذر است که اقدام به کارهای غیرقانونی و خلاف برای دیگران و کسب درآمد از این راه می‌کند. کارگردان آن گفته که نخستین هدف من ارائهٔ تصویری از زنی غیرمعمولی بود و قرار شد انقلاب تک‌نفره‌ای از سوی او علیه قانون، آدم‌ها و ضوابط جامعهٔ پیرامونش را به تصویر بکشم و به این صورت، فیلمنامه سمت‌وسو گرفت.

فیلم ایران برگر داستان امرالله خان و فتح‌الله خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت می‌کنند و ماجراهایی پیش می آید.

در خلاصه داستان فیلم طلا آمده است که :راهی برای پول دارشدن، خسته از نگاه تحقیر آمیز دور و بری ها، احساس تباهی از کارکردن برای دیگران؛ این ها دلایلی است که سه نفر را به هم وصل کرده تا یک کار و کاسبی راه بیندازند.