چین

پس از مرگ همسرش، محافظ حرفه ای لونگ وی برای یافتن پزشک برای دخترش به خارج از کشور رفت، اما در عوض شغل جدیدی به عنوان تستر واقعیت مجازی پیدا کرد.

در بخش‌های مختلف روستایی چین، افراد مختلف آنچه را که جوامعشان را منحصر به فرد می‌کند، کشف می‌کنند.

به عنوان سومین قسمت از سه گانه "جشن روز ملی" با مردم من، کشور من (2019) و مردم من، میهن من (2020)، کشور من، والدین من بر چهار خانواده چینی در چهار دوره مختلف تمرکز دارد. ترکیب با 4 داستان، از منظر "خانه" و "کشور"، نشان دهنده چندین نسل از فداکاری و فداکاری پیشینیان است. کل فیلم مخاطب را به خاطرات جمعی کشورمان و همچنین محبت معمولی و بزرگ والدینی بین هر نسلی بازمی گرداند.

کانگ به تنهایی در یک خانه بزرگ زندگی می کند، نون در یک آپارتمان کوچک در شهر. آنها ملاقات می کنند، و سپس از هم جدا می شوند، روزهایشان مانند گذشته در جریان است.

از فیلمساز تحسین شده آقای شش، یک حماسه جنگی جذاب می آید. در سال 1937، هشتصد سرباز چینی از انباری در وسط میدان نبرد شانگهای که کاملاً توسط ارتش ژاپن محاصره شده بود، تحت محاصره قرار گرفتند.

در سال 1917، ایپ من جوان برای اولین بار برای تحصیل به هنگ کنگ آمد، اما زندگی آرام دانشگاهی او به طور غیرمنتظره ای شکست خورد. روزی که مدرسه مسابقه سخنرانی انگلیسی برگزار کرد، گروگان گیری تکان دهنده ای رخ داد.

زمانی که هو یوانجیا جوان و تهاجمی بود، فکر می کرد هنرهای رزمی مهم ترین هستند. هنگامی که به نونگ جینسون، جوانی مترقی که اصلاح طلبان را همراهی می کرد، کمک کرد، به تدریج فهمید که آنچه واقعاً اهمیت دارد کمک به کشور و مردم است. برای اینکه در تیانجین جای پایی داشته باشد، هو یوانجیا هفت نفر از آنها را شکست داد. و هنگامی که او با یولان رقابت کرد، توسط یوان تین‌شان، یک مرتجع دربار امپراتوری قاب گرفت. در این لحظه آقای تان، رهبر اصلاح طلبان در مسیر پایتخت به تیانجین آمد. هوو یوانجیا مسئول اسکورت او تا پایتخت بود. در طی این ماموریت نفس گیر، هو یوانجیا می فهمد که در این دوران، همه درگیر و مسئول این کشور بودند.

چینگ مینگ، استاد یین یانگ، آخرین آرزوی استادش را برآورده کرد و برای شرکت در مراسم بهشتی به شهر Captial Tiandu رفت.

هنگامی که بمبی در عملیات پلیس برای خلع سلاح بطور غیرمنتظره منفجر شد ، پونگ شینگ فونگ ، افسر خنثی سازی بمب ، در انفجار گرفتار شد و بدین ترتیب یکی از پاهای خود را از دست داد. پون تصمیم گرفت سرویس پلیس را ترک کند...

داستان فیلم درباره ی یک خانواده کره ای است که مزرعه ای را در دهه 1980 در آرکانزاس راه اندازی می کنند.