نقد فیلم بنشی های اینیشرین اثری از مارتین مکدونا
رده سنی تعیین نشده
بنشیهای اینیشرین داستان پایان یک دوستی است؛ پایانی که با عدم پذیرش یکی از طرفین رابطه نسبت به خواست دیگری برای اتمام دوستی، آغازهایی نو و غیرقابلجبران به همراه میآورد. اتفاقهایی که در فیلم میبینیم شاید بهظاهر واقعی نباشند، اما بهراستی زخمهای عمیق و نادیدنی که از درون آدم را مجروح میکند به همین اندازه عمیق و وخیم است! با ما در خوانش نقد فیلم بنشی های اینیشرین همراه باشید.
خلاصۀ فیلم بنشی های اینیشرین
فیلم بنشی های اینیشرین اثر مارتین مکدونا داستان کالم و پاتریک دو دوست قدیمی است که هرروز به کافه میروند و گپ میزنند. یک روز صبح کالم بیهیچ توضیح و دلیلی از همراهی پاتریک برای رفتن به کافه خودداری میکند. پاتریک سعی به گفتوگو دارد و کالم استقبال نمیکند. این جملۀ او که «دیگه از تو خوشم نمیاد» پاتریک را دگرگون میکند و هرچه بیشتر دوستش را تعقیب میکند، رویدادها ناگوارتر میشوند.
کالم در تنهایی ویولن میزند و در کافه کسانی را با خود همراه میکند. هرچه پادریک سعی دارد با کالم گپوگفت کند اما کالم بیشتر خودداری میکند؛ تاآنجاکه بعد از اعترافگیری کشیش از کالم او عصبی میشود و پادریک را تهدید به بریدن انگشتان خودش میکند تا شاید دست از سرش بردارد اما اتفاقات ناگوارتر میشوند… . در ادامه با نقد فیلم بنشی های اینیشرین همراه باشید.
نمایش درونیات یک انسان؛ خوی حیوانی که نمیبینیم!
در نقد فیلم بنشیهای اینیشرین باید بگییم که این اثر نگاهی تحلیلی به درونیات فردی تا تأثیرگذاری بر روابط را به نمایش میگذارد. فیلم عجیب و تماشایی بنشيهاي اینیشرین که در آن کلیسا، کالم را انتخاب میکند تا خود و دیگری را در مواجهه و مقابله با یکدیگر قرار دهد. هر چند کالم گاهی میخواهد بینقاب و از در دوستی با پادریک وارد شود و مثلاً وقتی برای چندمین بار پادریک به سراغش آمده و حتی از ویولننوازی او صحبت کرده بود تا به دوستی بازگردد، اما قدرتی فراتر در این تقدیرِ بهنظر شوم دخیل است.
زنی عجوزه مدام خبر از مرگی نزدیک میآورد و پادریک، دوست نوازندۀ کالم را با دروغی ناگهانی و مرگآور به پایتخت بازمیگرداند. الاغ بیچاره انگشتهای بریدۀ کالم را میخورد و خفه میشود! صبر پادریک به نقطۀ منفی میرسد. مرزهایِ قدرت جابهجا میشود و پادریک در پِی انتقامی بزرگ نقشه میچیند. نه روحِ یک عجوزه و نه نامۀ خواهرش برای رفتن پادریک به سمت او در پایتخت و بازیابی امنیت در کنار خواهر، او را از تصمیمهای هولناکش بازنمیدارد.
این دو دوست در برابر خود و در برابر یکدیگر به عنوان انسان احساس گناه و مسئولیت نمیکنند، اما برای حیوانات بیزبان احساس گناه میکنند! اما چرا؟! نظر شما در نقد فیلم بنشی های اینیشرین دربارۀ نسبت حیوانی با هریک از دو شخصیت محوری اثر چیست؟ تابهحال حیوان درون خودتان را دیدهاید؟!
اتفاقی عجیب اما واقعی
در تحلیل و نقد فیلم خارجی بنشی های اینیشرین باید گفت مرگی هرباره برای دو کاراکتر روی میدهد. ازآنجاکه طرد شدن، تنهایی، مواجهه با ناشناختهها، بلاتکلیفی و رفتار و گفتار آسیبزا ابعاد پنجگانۀ تجربۀ مرگ هستند، کاراکترهای فیلم The Banshees of Inisherin بهدنبال بازیابی ارزشهای شخصی بارها آن را تجربه میکنند. ارزشهایی که سوژۀ زندگی خاص آنها بوده و حالا در یک رابطه نمود بارزی یافته است. سوژۀ از دست دادن و افتادن در گردونۀ بهدست آوردن، اضطراب، از دست دادن و دوباره مرگ و مرگ … .
پادریک و کالم هردو به اضطراب تنهایی چنگ میزنند. کالم عنوان میکند که از دوستش خوشش نمیآید. اما بهراستی چرا؟ او معتقد است پادریک یک آدم ابله و پوچ است؛ آدمی که ساعتها دربارۀ پشکل الاغش حرف میزند و فقط وقت آدم را میگیرد. کالم گاهی سعی میکند به دوستی با پادریک بازگردد، اما هر بار رفتارهای پادریک او را عصبی میکند.
بهنظر میرسد کالم نگران این باشد که رفتارهای پادریک او را بدنام کند. برای همین است که سازش را برمیدارد و در کافه با گروه ساز میزند و سعی دارد از خود چهرهای ماندگار به جا بگذارد. شاید عجیب بهنظر برسد اما حتی بریدن انگشتانش نیز شاید به همین منظور است. او انگشتانش را قطع میکند تا هر رفتار کالم را به او متذکر شود در حالی که این یک یادآوری حقیقی به خود است. هر چند تا پایان چرخۀ زهرآلود تکرار متوجهش نباشد و انگشت اشارهاش تنها به ابله و پوچ بودن پادریک اشاره کند!
زخمی از درون هردوی آنها را میکاود و آندو بدون توجه به درون سعی میکنند از بیرون به یکدیگر حمله کنند و نابودی هم و داشتههای واقعیشان را مسبب شوند. نقد فیلم بنشی های اینیشرین در این زمینه نگاههای متفاوتی به مخاطب میدهد.
بنشیهای اینیشرین؛ روایت تکرارهای جبرانناپذیر
هر چند جدایی سخت و دردناک باشد، اما به نظر میرسد دو مسئله آن را دردناکتر میکند؛ یکی ندانستن دلیل جدایی و دیگری عدم پذیرش آن دلیل بعد از دانستن. اگر کالم پیش از آن رفتار غیرمنتظره برای همراهی نکردن دوستش با او گفتوگو میکرد، ماجرا بهگونۀ دیگری رقم میخورد، اما نویسنده بسیار هوشمندانه درونیات زخمی و نیاز به دیده شدن کالم را نیز به نمایش گذاشته است.
کالم خود را برتر از پادریک میداند و ازهمینرو حتی فرصتی برای گفتوگو با او تدارک نمیدهد. کالم رفتارهای نمایشی از خود بروز میدهد و سعی دارد نمایش قدرت را از منظر خودش نشان دهد. پادریک در نقش شخصیت قربانی حالا که محبت و توجه دوست را از دست داده است سعی دارد به شکل خود کالم و در مقابله با او انتقام میگیرد.
همۀ وقایع داستان بهخوبی درونیات دو انسان آسیبدیده و طردشده را به نمایش میگذارد. نکتۀ جالب دربارۀ جدایی در یک رابطه این است که وقتی ترککننده و ترکشونده نتوانند یکدیگر را درک کنند و با پذیرش و تصمیمهای منطقی یا غیرمنطقی از یکدیگر عبور کنند، هریک بهنوعی مسبب عمیقتر کردن زخم و آسیبهای جبرانناپذیر درونی به خود و یکدیگر میشوند.
سایت اهل سینما؛ بهترین سایت نقد فیلم و سریال
در این مقاله به تحلیل مختصر و نقد فیلم بنشی های اینیشرین پرداختیم. فیلم بنشیهای اینیشرین یک درام روانشناختی از مارتین مکدونا و گراهام برودبنت در سال 2022 میلادی است که جنگ درونی آدمها در روابط را بهمثابۀ یک جنگ بیرونی دردناک و پر از آسیب به تصویر میکشد. اگر بهدنبال سایتی هستید که بهترین تحلیلها و نقدهای فیلم، سریال و انیمه را در آن بخوانید، ما به شما سایت اهل سینما را معرفی میکنیم؛ جایی که میتوانید ضمن آشنایی با بهترین آثار سینمایی دنیا، نقد و تحلیلهای موشکافانه و ارزشمند جوانان علاقهمند و فارغالتحصیلان سینما و تئاتر را مطالعه کنید.
برای دسترسی به مجله هنری اهل سینما کافی است www.fromcinema.com را در مرورگر خود وارد کنید. سایت اهل سینما بخشی به نام «نقد مخاطبان» دارد و از همۀ جوانان و علاقهمندان به سینما که دستی بر قلم دارند دعوت میکند تا برای این بخش مطلب بنویسند. اطلاعات تکمیلی را در صفحۀ نقد مخاطبان سایت اهل سینما بخوانید.