جنایی

یک جفت زن خانه دار یک کلاهبرداری کوپن ۴۰ میلیون دلاری ایجاد می کنند.

جیمی مجرم محکوم به اتهام سرقت مسلحانه پس از گذراندن دوازده سال از زندان آزاد می شود. پس از آزادی، او عهد می‌کند که به آنی، عشق دوران کودکی‌اش، که اکنون بر اثر سرطان در حال مرگ است، بهترین سال آخر زندگی‌اش را بدهد - متأسفانه این به این سادگی نیست.

همانطور که فاطما به دنبال ظفر می شود، او مرتکب قتلی غیرمنتظره می شود و برای زنده ماندن باید به کشتن ادامه دهد.

پیش درآمدی که قبل از وقایع ارتش مردگان اتفاق می‌افتد و بر گاوصندوق آلمانی لودویگ دیتر تمرکز می‌کند که گروهی از دزدان مشتاق را در مراحل اولیه آخرالزمان زامبی‌ها به سمت یک سرقت فوق‌مخفی هدایت می‌کند.

یک روز مارکو مردی را کشف می کند. کمیسر مورک پس از اطلاع از اینکه مارکو ممکن است اطلاعات ارزشمندی داشته باشد، مصمم است او را پیدا و نجات دهد.

ادموند موری در حال رانندگی در قلب هایلندز با گریه از همسر سابقش تماس گرفت. پسر 7 ساله آنها در کمپینگ گم شد. به زودی مشخص می شود که کودک ربوده شده است و والدین جای خود را به ناامیدی می دهند.

بیونگ سو (کواک دو وون) به عنوان کارآگاه در حومه شهر کار می کند. او خانواده‌اش را به سفری به فیلیپین می‌برد و اولین بار در خارج از کشور است. او درگیر جنایتی می شود که توسط پاتریک (کیم هی وون) برنامه ریزی شده بود که در یک سازمان جنایی قاتل است. بیونگ سو مظنون به قتل می شود.

در فرار از یک قاتل کشنده ، یک هنرمند حیله گر طرحی را برای مخفی شدن در داخل یک کلانتری شهر کوچک طراحی می کند ، اما هنگامی که آدمکش در محوطه حاضر می شود ، یک پلیس تازه کار ناشناس خود را در معرض دید دیگران می بیند.

زو هال 17 ساله از عقل ، مهارت های بقا و شفقت خود برای مبارزه برای زندگی خود و همکلاسی هایش در برابر گروهی از تیراندازان مدرسه استفاده می کند.

مدیسون با دیدن تکان دهنده قتل های وحشتناک فلج می شود و عذاب او بدتر می شود زیرا می فهمد که این رویاهای بیدار در واقع واقعیت های وحشتناک هستند.