هیجان انگیز

یک فیلم فاجعه‌ای که در طی سیل کرالا در سال 2018 اتفاق می‌افتد، جایی که مردم از تمام طبقات اجتماعی با عواقب وحشتناکی روبه‌رو می‌شوند و تلاش‌های جمعی را برای بقا در برابر این فاجعه به کار می‌گیرند.

گاران به یک گروه از قاتلان حرفه‌ای بین‌المللی تعلق دارد که قرارداد می‌بندند تا خطرناک‌ترین قاتل جهان را از بین ببرند، تنها برای متوجه شدن که آنها کسانی هستند که تعقیب می‌شوند.

بر اساس یک داستان واقعی. سال ۱۹۹۶، دریای باز. در حین شیفت کاری خود بر روی عرشه یک کشتی ترانساتلانتیک، جوئل، یک ملایم و مذهبی ملت فیلیپینی، دومیترو، یک رومانیایی مخفی بین برخی از کانتینرها که در آنجا جاسازی شده است را کشف می‌کند. اگر دومیترو توسط افسران تایوانی که کشتی را اداره می‌کنند کشف شود، او در معرض خطر قرار دارد که از روی کشتی پرتاب شود. جوئل تصمیم می‌گیرد او را مخفی کند، به عنوان نمادی از سپاسگزاری او به خدا. به زودی، بازی خطرناکی از کلبه و موش آغاز می‌شود. وقتی که خوده و همکارانش، حتی خود خدا نیز به او پشت کردن می‌کنند، جوئل متوجه می‌شود که می‌بایست به تنهایی با سرنوشت سخت خود روبرو شود.

این داستان درباره‌ی درام، عشق و جرم میان اقوامی است که از طریق یک شرکت بزرگ هلدینگ به هم متصل هستند.

یک کلانتر درست کار تلاش می‌کند تا آرامش را حفظ کند وقتی یک مرد خانوادهٔ ناامید به همراه برادرزنش به خشونت به یک کارخانه قرص می‌روند و آژانس برای مافیای نیواورلئان را هشدار می‌دهند.

دو خواهر به یک مکان دورافتاده زیبا برای شنا می‌روند. یکی از خواهرها توسط یک سنگ ضربه می‌خورد و در عمق ۲۸ متری گیر می‌افتد. با سطوح بسیار پایین اکسیژن و دمای سرد، وظیفه نجات او بر عهده خواهر دیگر است که باید برای زنده ماندن او مبارزه کند.

آورورا تمام زندگی‌اش از مادرش می‌دانست که توانایی‌های فوق‌العاده‌ای که آنها دارند، آنها را هم خطرناک می‌کند. اکنون، آورورا خواهد فهمید آیا مادرش در یک شب مصیبت‌بار و ممیت درست می‌گوید یا خیر.

این داستان دنبال زنی به نام آوا رابینز، 24 ساله می‌گردد که به یک کلبه دورافتاده نقل مکان می‌کند، اما آنچه به نظر می‌رسد رؤیایی محقق شده است به زودی به یک کابوس زنده تبدیل می‌شود، زیرا علاقه آوا به ماوراءطبیعه سلسله‌ای از اتفاقات عجیب را رقم می ز ند.

وقتی یک گروه دوست متوجه می‌شوند که چگونه با استفاده از دست جسدی توانایی فراخوانی ارواح را دارند، به این هیجان جدید معتاد می‌شوند، تا زمانی که یکی از آنها خیلی فراتر می‌رود و نیروهای ماورای طبیعی وحشتناکی را آزاد می‌کند.

مگی و نیگان به منهتن پس از آخرالزمان سفر می‌کنند، که به مدت طولانی از سرزمین اصلی جدا شده است. این شهر پر از مردگان متحرک و ساکنانی است که نیویورک را به دنیای خودشان تبدیل کرده‌اند.