ایران

۳ سال می‌گذرد! مدتی بود که ممدچاخان ازدواج کرد. جمشید، رضا خرسند، رضا سوسن، زری، پری، علم‌ تاج و سرهنگ، همگی به شکرآباد آمده بودند تا شام عروسی ممد را باهم بخورند. امّا نه به همین راحتی! اتفاق غیرمنتظره‌ای رُخ داد که همه گرسنگیشان را از یاد بردند ...

داستان فردی را روایت می کند که هم مشاور خانواده است و هم دفتر ازدواج و طلاق دارد. مشکلات او از جایی آغاز می شود که برادر وی در خارج مجری شبکه های ماهواره ای می شود. به توصیه یکی از دوستانش برای اینکه از این جو کمی دور باشد به یک مسافرت می رود و در این مسافرت با خانم جوانی آشنا می شود و ...

که تنها وارث تاج و تخت مالک است، به دنبال انتقام از قاتل خود است؛ در عین حال، عدم حضور صاحب مال بهانه‌ای برای ورود تولوی، تنها حامی قدرتمند، برای رفع مشکلات می‌شود… اما این همه حقیقت نیست.

آدم‌های كوچيک رد پاشون هم كوچيكه، براي همين راحت‌تر پاک ميشن...

پدر گواردیولا داستان یک خانواده را روایت می‌کند که رابطه آن‌ها به دلیل یک حادثه تغییر کرده و سرنوشت مسیر متفاوتی را برای او تعیین می‌کند.

یک زوج متاهل باور دارند که با دوبلان‌گنگر خود در تهران ملاقات کرده‌اند.

بهار، که از شوهرش جدا شده و اکنون دوباره ازدواج کرده، یک زندگی جدید دارد. او یک پسر از شوهر پیشین خود دارد که به لوسمی مبتلا است و باید درمان شود. شوهر سابق او در زندان است و به خاطر جرایم خود اعدام خواهد شد. او باید راهی برای درمان پسرش پیدا کرده و توافقی برای این موضوع بیابد.

این داستان درباره‌ی درام، عشق و جرم میان اقوامی است که از طریق یک شرکت بزرگ هلدینگ به هم متصل هستند.

در یکی از مناطق جنوبی تهران قدیم، حیدر، یک رازگوار، عاشق یک شاهزاده قاجار می‌شود و به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. او پیشنهاد او را می‌پذیرد با شرط اجرای نمایش احسانی امام حسین (ع) برای ده شب در عاشورا. این هنگامی است که پادشاه ایران، رضاخان، هر نمایش دینی و سنتی را ممنوع کرده است، اما حیدر و دوستانش تصمیم دارند با وجود تمام خطرات و مشکلات آن را اجرا کنند.

داستان سریال حول محور شخصی به نام بهداد میمیرد. وقتی که همه چیز برای او و اطرافیانش تمام شده به نظر می رسد، اما مدتی بعد در خیابان ها به دنبال خون می گردد. خونی برای عقرب...