آمریکا

«وولف هاند» با الهام از واحد عملیات ویژه آلمانی واقعی KG 200 که هواپیماهای متفقین را به عنوان اسب تروا سرنگون، تعمیر و به پرواز درآورد، در فرانسه تحت اشغال آلمان در سال 1944 اتفاق می‌افتد و به دنبال اقدامات جسورانه کاپیتان خلبان جنگنده یهودی-آمریکایی است. دیوید هولدن هولدن که در پشت خطوط دشمن کمین کرده است، باید یک خدمه اسیر شده B-17 Flying Fortress را نجات دهد، از دشمن ظالمی که در هر مرحله او را تعقیب می کند فرار کند و نقشه ای را که می تواند به طور کامل نتیجه جنگ جهانی دوم را تغییر دهد، خنثی کند.

دو مرد با دوربین‌های زیادی در بیابان تبت در ارتفاعات کاوش می‌کنند و از فاصله‌ای محترمانه از حیات وحش فیلم می‌گیرند و به دنبال پلنگ برفی کمیاب می‌گردند.

این بر اساس مارشال آمریکایی میسون پولارد است که در مهندسی مرگ جعلی شاهدانی که هیچ اثری از وجود آنها باقی نمی ماند، متخصص است.

یک پسر غیرورزشی مبتلا به اوتیسم تلاش می کند تا به یک قهرمان بعید در ماراتن تبدیل شود که به پدر ناکاملش هدف می دهد و فرصتی دوباره برای قرار دادن خانواده اش در اولویت قرار می دهد.

یک فیلم هیجان انگیز نئو وسترن است که در جنوب غربی آمریکا اتفاق می افتد و کلانتر هیکی تلاش می کند تا بدترین موردی را که در شهر کوچکش دیده است حل کند که احتمالاً توسط یک باند محلی خشن به رهبری یک جنایتکار ترسناک ایجاد شده است.

یک فیلم کمدی تاریک درباره دو دوست صمیمی، وال (کارمایکل) و کوین (کریستوفر ابوت)، در آخرین روز زندگی شان.

یک اعجوبه جوان هوش مصنوعی از یک آزمایشگاه روباتیک مشهور جهان طرد می شود و کاری را انجام می دهد که هر نوجوان منطقی انجام می دهد - یک ون را می دزدد و در سراسر کشور به سمت شمال مینه سوتا حرکت می کند تا پروفسوری را که او را رد کرده است، ردیابی کند.

همسر سابق ویل به طور مرموزی در یک پمپ بنزین ناپدید می شود. او در حالی که از دست مقامات در مسابقه ای با زمان برای یافتن او فرار می کند، به درون شکم جنایتکار شهر می پردازد.

این فیلم درباره کیت بیوه‌ای است که شوهرش را در جنگ افغانستان از دست داده است و در تلاش است تا مزرعه شهر کوچک خود را با دخترش حفظ کند و در عین حال اداره آتش‌نشانی داوطلبانه محلی را نیز اداره می‌کند.

رانندگی تمام شب، دیو، یک راننده تاکسی شیفت منزوی را دنبال می‌کند، که پس از سوار شدن یک مسافر مرموز به نام کارا، زن جوانی که رازی تاریک را پنهان می‌کند، شبش تغییر غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند. او را وادار می کند که در شهر بدون مقصد یا انگیزه مشخصی رانندگی کند، و او را در تعدادی از گشت و گذارهای عجیب و غریب همراهی می کند - که هر کدام غریبه تر از دیگری است. همه چیز به طور فزاینده‌ای سورئال‌تر می‌شود، زیرا دیو شروع به یادگیری در مورد کارا و گذشته آشفته‌اش می‌کند. لنی، یک هیتمن وسواسی، بدون اینکه این زوج بدانند، در حال شکار آنها است، که توسط چشم اندازهای عجیب و دستورات یک رئیس قدرتمند اوباش هدایت می شود. هر جایی که بازدید می کند او را یک قدم نزدیکتر می کند. آیا لنی به دیو و کارا می رسد؟ وقتی شب تمام می شود چه اتفاقی می افتد؟