بالای 13

وارث نیمی از سندیکای جنایی یاکوزا با یک غریبه فراموش شده که معتقد است یک شمشیر باستانی دو سرنوشت آنها را به هم پیوند می دهد، یک اتحاد ناآرام ایجاد می کند. او باید علیه نیمه دیگر سندیکا که خواهان مرگ او هستند، جنگی را آغاز کند.

جودیت آلبرایت پس از تحمل یک سکته مغزی خفیف، با اکراه به خانه سالمندان تاریخی نقل مکان می کند، جایی که متقاعد می شود که یک نیروی ماوراء طبیعی در حال کشتن ساکنان است.

یک زوج متاهل سعی می کنند یک میراث ارزشمند را از یک بچه مشکل پسند بدزدند.

اریک یک افسر زندان است که سعی می کند از کسانی که مسئولش هستند محافظت کند. هنگامی که یکی از خطرناک ترین زندانیان ضعف خود را شناسایی می کند، اریک با انتخابی غیرممکن بین اصول خود و عشق به خانواده اش روبرو می شود.

عشق یک دختر جوان به یک توله سگ کوچک به نام کلیفورد باعث می شود که سگ به اندازه ای بزرگ برسد.

پس از اینکه اسلون امرسون، دختر شهری لوس، دوباره دچار مشکل می شود، والدین ثروتمندش او را به کشور می فرستند. در آنجا، نوجوان سرکش در نهایت با آخرین چیزی که در دنیا فکر می کرد - یک اسب - پیوند برقرار می کند.

یک جوخه نخبه از نیروی دریایی SEAL، در یک ماموریت مخفی برای انتقال یک زندانی به خارج از زندان جزیره سیاه‌پوست سیا، زمانی که شورشیان در تلاش برای نجات همان زندانی حمله می‌کنند، به دام می‌افتند.

یک جفت زن خانه دار یک کلاهبرداری کوپن ۴۰ میلیون دلاری ایجاد می کنند.

جیمی مجرم محکوم به اتهام سرقت مسلحانه پس از گذراندن دوازده سال از زندان آزاد می شود. پس از آزادی، او عهد می‌کند که به آنی، عشق دوران کودکی‌اش، که اکنون بر اثر سرطان در حال مرگ است، بهترین سال آخر زندگی‌اش را بدهد - متأسفانه این به این سادگی نیست.

همانطور که فاطما به دنبال ظفر می شود، او مرتکب قتلی غیرمنتظره می شود و برای زنده ماندن باید به کشتن ادامه دهد.