درام

آزادی همیشه بهایی دارد.

پدری از طریق منشور روابط چندگانه در یک قبیله بزرگ و پراکنده کوبایی-آمریکایی، با عروسی آینده دخترش کنار می آید.

دو خواهر و برادر جدا شده به خانه بازمی گردند و به مزرعه وسیعی که زمانی می شناختند و دوستش داشتند، برمی گردند و با یک میراث خانوادگی عمیق و تلخ در پس زمینه اسطوره ای آمریکایی روبرو می شوند.

یک پسر غیرورزشی مبتلا به اوتیسم تلاش می کند تا به یک قهرمان بعید در ماراتن تبدیل شود که به پدر ناکاملش هدف می دهد و فرصتی دوباره برای قرار دادن خانواده اش در اولویت قرار می دهد.

یک فیلم کمدی تاریک درباره دو دوست صمیمی، وال (کارمایکل) و کوین (کریستوفر ابوت)، در آخرین روز زندگی شان.

داستان لیز ایوانز، که در Carmarthen جنوب غربی ولز زندگی می کند، که در دهه 90 کمپینی را برای نجات سینمای لیریک راه اندازی می کند.

تاریخچه این فیلم در دهه 1990 در اوکراین رخ می دهد. قهرمان داستان - راهزنی با نام مستعار کرگدن - در دهه 1990 در چنگال دنیای جنایتکاران اوکراینی می افتد و مسیر خونین خود را آغاز می کند، که او را به جایی که انتظار داشت نمی برد.

رانندگی تمام شب، دیو، یک راننده تاکسی شیفت منزوی را دنبال می‌کند، که پس از سوار شدن یک مسافر مرموز به نام کارا، زن جوانی که رازی تاریک را پنهان می‌کند، شبش تغییر غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند. او را وادار می کند که در شهر بدون مقصد یا انگیزه مشخصی رانندگی کند، و او را در تعدادی از گشت و گذارهای عجیب و غریب همراهی می کند - که هر کدام غریبه تر از دیگری است. همه چیز به طور فزاینده‌ای سورئال‌تر می‌شود، زیرا دیو شروع به یادگیری در مورد کارا و گذشته آشفته‌اش می‌کند. لنی، یک هیتمن وسواسی، بدون اینکه این زوج بدانند، در حال شکار آنها است، که توسط چشم اندازهای عجیب و دستورات یک رئیس قدرتمند اوباش هدایت می شود. هر جایی که بازدید می کند او را یک قدم نزدیکتر می کند. آیا لنی به دیو و کارا می رسد؟ وقتی شب تمام می شود چه اتفاقی می افتد؟

هیتمن فرانک شیرن به رازهایی که به عنوان یکی از اعضای وفادار خانواده جنایتکاران بوفالینو نگه داشته است، نگاه می کند.

زندگی پدر استوارت لانگ را دنبال می‌کند، یک کشیش بوکسوری که در طول سفرش از خودویرانگری به رستگاری، الهام‌بخش افراد بی‌شماری بود.